اصول مشورت صحیح

اصول مشورت صحیح

اصول مشورت صحیح

یکی از مهارت‌هایی که یک مدیر موفق، بایستی دارا باشد، مهارت مشورت کردن است. می‌دانیم که با یک مشورت ساده می‌توانیم حاصل سال‌ها تجربه یک فرد را به دست آوریم، البته به شرطی که نحوه صحیح مشورت کردن را بدانیم. خیلی اوقات افراد، نمایش مشورت کردن بازی می‌کنند؛ به این معنی که فرد از قبل تصمیم خود را گرفته است و فقط می‌خواهد تائید دیگران را اخذ کند. منظور ما از مشورت، مشورتی است که منجر به کشف حقیقت شود.

برای اینکه بتوانیم در فرآیند مشورت کشف حقیقت کنیم، بایستی غرور و خودپسندی را کنار بگذاریم و با روحیه یادگیری وارد فرایند مشورت شویم. بدون پیش‌فرض، وارد فضای مشورت شویم و بر رأی خودمان اصرار بی‌مورد نکنیم. برای روشن شدن حقیقت باید صادق باشیم و به‌صورت حکمت‌آمیز تمام زوایای مسئله را برای فرد یا افراد طرف مشورتمان مشخص کنیم. درنهایتِ محبت ولی با صراحت صحبت کنیم. قاطع باشیم ولی صمیمی. نکته‌ای که در مشورت بسیار حائز اهمیت است انتخاب فردی است که می‌خواهیم با وی مشورت کنیم.

قبل از هر چیز باید مطمئن شویم که آن فرد تخصص یا تجربه کافی در خصوص مسئله مورد مشورت را دارد یا خیر؟ ثانیاً آیا اگر تخصص یا تجربه کافی در آن خصوص دارد، فرد موفقی هست؟ خیلی از اوقات مدیران با انتخاب اشتباهِ یک‌طرفِ مشورت، نه‌تنها فرصت‌های پول‌سازی را از دست می‌دهند، بلکه ممکن است خود را به نابودی بکشانند. ممکن است یک فرد مناسبی وجود دارد برای اینکه به شما در خصوص تحصیل مشورت بدهد ولی همان فرد اصلا گزینه مناسبی برای مشورت در خصوص کسب و کار نباشد.

به طور کلی شما باید با کسی مشورت کنید که در آن موضوع مورد مشورت شما خودش نتیجه مطلوب گرفته باشد نه اینکه یا اصلا تجربه ندارد و یا اینکه آن کار را انجام داده و شکست خورده است. مثلا اگر من بنیان گذار حس خوب در کسب و کار هستم، اولا بایددر مشاورات کسب و کار یا جلسات بیزینس کوچینگ آنلاین یا حضوری، مراجع من این احساس خوب را در خود من ببیند و ضمنا نتیجه ای که در کسب و کار من مشاهده میشود، چیزی جز احساس خوب نباشد. اگر قرار باشد که انسان بسیار بد اخلاقی باشم و با تهدید، زور یا اجبار فرد را مجبو به انجام اقداماتی در مسیر بهبود کسب و کارش کنم یا اینکه به بگویم به هرقیمتی که شده باید فروشت را بالاببری، گزینه اشتباهی هستم برای رسیدن به حس خوب در کسب و کار.

انواع مشورت:

به طور کلی مشورت دو نوع اصلی دارد: یکی مشورت جمعی است  که خودش دو نوع است و دومی مشورت فردی است که در ادامه به توضیح این انواع مشورت خواهیم پرداخت.

  1. مشورت جمعی
    1. مشورت جمعی نوع اول: زمانی است که مثلاً اعضای هیئت‌مدیرهء یک سازمان برای تصمیم‌گیری به مشورت می‌نشینند. در این حالت رأی اکثریت تعیین‌کنندهء تصمیم نهایی است.
    2. مشورت جمعی نوع دوم: زمانی است که یک مدیر از مدیران ارشدِ خود، دعوت به عمل می‌آورد تا در خصوص یک مسئله یا یک سرمایه‌گذاری جدید تصمیم‌گیری کند. در این حالت نهایتاً مدیر است که تصمیم می‌گیرد، نظر کدام‌ یک از مدیران ارشد خود را عملی کند یا حتی ممکن است از مجموع نظرات مطروحه به یک راه‌حل دست پیدا کند. در این نوع مشورت معمولاً رأی اکثریت جایگاهی ندارد؛ مگر اینکه خود مدیر چنین تصمیمی بگیرد.
  2. مشورت فردی

قانون اول این است که حداقل باید با سه نفر صاحب‌نظر در خصوص یک مسئله مشورت به عمل‌آوریم. پس ‌ازاینکه افراد موردنظر را انتخاب کردیم، تک‌تک با رعایت اصول مشورتی که در بالا اشاره شد، به مشورت می‌نشینیم و در نهایت پس از بررسی نظرات آن‌ها، نهایتاً خودمان تصمیم نهایی را می‌گیریم. البته در این حالت ممکن است بعد از مشورت فردی تصمیم بگیریم که یک مشورت جمعی با همین افراد یا مدیران ارشد خود یا ترکیبی از آن‌ها ترتیب دهیم که احتمال خطا در تصمیم‌گیری را به حداقل برسانیم.

استفاده از مشاوران

مدیران موفق حتماً از مشاوران چه در حوزه کسب و کارشان چه در حوزه مهارت های زندگی چه به صورت تخصصی در خصوص قسمت‌های مختلف سازمان کمک می‌گیرند. مشاوره در خصوص مسائل مالیاتی، بیمه‌ای، اداره کاری، اقتصادی، فنی، بازاریابی، فروش، منابع انسانی، فناوری و … نکته ای‌که در این خصوص مهم است، این است که شما از پایین کوه می‌خواهید بالا بروید و راهش را می­دانید؛ مشاوران بالا نشسته‌اند و شما را می‌بیند و احتمالاً راه‌های مختلفی را بر اساس تجربیات خود می‌بیند. ممکن است یک مشاور راه ‌های مختلف را به شما پیشنهاد دهد. ولی این مدیر است که نهایتا تصمیم قطعی و اصلی را می‌گیرد؛ اما به‌طورکلی استفاده از صنعت مشاوره در کسب ‌وکارها به ‌مرور در حال رشد است؛ حتی بعضاً مشاهده ‌شده که برخی از کشورها برای اداره امور مملکتی خود از شرکت‌های مشاوره کمک جسته ‌اند. از جمله میتوان کشور گرجستان را مثال زد که از شرکت مکنزی برای طراحی ساختار یافته امور اقتصادی مملکتی خود استفاده کرد.

استفاده از خدمات بیزینس کوچیگ

همانطور که در مقاله “کوچینگ فردی چیست و چرا هر فرد باید یک کوچ داشته باشد” و همچنین مقاله با عنوان “آموزش بیزینس کوچینگ اصفهان” به طور کامل توضیح دادیم نوع دیگری از مشاوره در حال ظهور است که در آن رابطه بین یک فرد آگاه به عنوان مشاور و یک فرد ناآگاه به عنوان مراجع وجود ندارد و برعکس کوچ یا بیزینس کوچ در جلسه بیزینس کوچینگ اعتقاد دارد که راه حل نزد خود مراجع است و او(کوچ) موظف است با پرسیدن سوالات قدرتمند و بازخودر های مناسب دادن، به مرتب سازی ذهن مراجع یا به اصلاح کوچی، بپردازد و در طی جلسه بهترین راهکارها را خود مراجعه ارائه خواهد داد. استفاده از این نوع خدمات مشاوره برای کسانی که اعتقاد دارند تجربه کافی را در موضوع مورد مشورت دارند بسیار موثر است چرا که اگر فردی نزد مشاور برود و اعتقاد داشته باشد که از وی بیشتر میداند فقط پول خود را دور ریخته است.

اهمیت اقدام گرایی

همانطور که در مقاله ای با عنوان ” اقدام گرایی در کسب و کار” به طور کامل اهمیت اقدام گرایی توضیح داده شد. در خصوص استفاده از مشاوران یا بیزینس کوچ ها یا هر دوره آموزشی یک رازی دارد که اگر کسی آن را نداند نهایتا منجر به از دست دادن پول میشود، آن راز اقدام گرایی است. شما اگر نزد آنتی رابیز هم بروید و از وی مشاوره بگیرید ولی اقدامی در خصوص موارد مطروحه انجام ندهید هیچ نتیجه ای نخواهید گرفت حتی به فرض اینکه مشاور اشتباه کند باید فرد مراجع اقدامات مقتضی را انجام دهد و بعد نتیجه را به مشاور منتقل کند تا بتوان راه کارهای دیگر را امتحان کرد.

یک تجربه

در یکی از قراردادهای بیزینس کوچینگ با یک شرکتی همراه بودم که سالهای قبل شرکت موفقی بود، بنا به دلایلی که شامل مهاجرت یکی از مدیران و شرکای اصلی و عدم توجه شرکای موجود به جریانات کسب و کار بود شرکت با مشکلاتی مواجه شده بود و حدود شش ماه از خدمات بیزینس کوچینگ و مشاوره مدیریت کسب و کار در اصفهان سنا غیور استفاده کردند و به دلیل اینکه اقداماتی در خصوص راهکار های پیشنهادی یا راهکارهایی که خودشان به آن رسیده بودند انجام دادند ظرف مدت کمتر از سه ماه نتایج عالی اخذ کردند. بعد از گذشت یک سال مجدد برای دریافت خدمات مراجعه کردند و چندین جلسه در خدمت عزیزان بودم اما متاسفانه اینبار اقدامی از طرف مدیران و شرکا مشاهده نشد و متاسفانه قطع همکاری صورت گرفت چرا که ادامه وضعیت باعث هدر دادن منابع مالی شرکت و عدم نتیجه مطلوب می شد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *