سنا غیور

وقتی نوجوان بودم می ‌دیدم که بسیاری از اطرافیانم هستند که خوب کار می‌ کنند،  خیلی زحمت می ‌کشند؛ ولی در نهایت به نتایج مالی مناسبی دست پیدا نمی‌ کنند. وقتی از آن‌ها سؤال می‌ کردم که به نظر شما دلیل چیست؟ اغلب به من می‌ گفتند شرایط اقتصادی خراب است، بدشانس هستیم، تورم هست، این و آن مقصرند، مطالباتمان وصول نمی شود و… وقتی بیشتر اصرار می‌ کردم که نقش خودشان را چگونه ارزیابی می کنند، بسیاری از آنان می‌ گفتند که به خاطر این است که علم حسابداری را نمی‌ دانند.

من که عاشق حساب ‌و کتاب بودم تصمیم گرفتم که در آن رشته تحصیل کنم تا بتوانم مشکلات دیگران را در کسب‌ و کارهایشان حل کنم. بعد از خواندن رشته ریاضی در دبیرستان لیسانس حسابداری گرفتم و در یک دفتر حسابرسی مشغول به کار شدم. این کار را خیلی دوست داشتم ولی متوجه شدم که اگر بخواهم مشکلات بزرگ ‌تری را از کسب ‌وکارها حل کنم فقط با دانستن علم حسابداری نمی ‌توانم. حسابداری ابزار مناسبی بود اما کافی نبود. آنجا بود که پس از انجام بررسی ‌های فراوان متوجه شدم که این علم مدیریت است که حلال مشکلات کسب‌ وکارها است و بسیار جامع ‌تر از حسابداری می ‌تواند این کار را انجام دهد.

بعد از اتمام مقطع فوق ‌لیسانس مدیریت بازرگانی، در یک شرکت راه‌ سازی بسیار بزرگ به نام شرکت سیمین سپاهان به‌عنوان مدیر امور مالی مشغول به کار شدم. پس از ده سال کار کردن در آن شرکت و در آن سمت فوق‌العاده که آرزوی هر حسابداری است، باز متوجه شدم که هنوز کامل نیستم. به دلیل سمتی که داشتم با مدیران تراز اول زیادی ملاقات داشتم. در این ملاقات‌ ها متوجه شدم که علم مدیریت هم کافی نیست. کما اینکه بسیاری از مدیران بودند که با تمام تسلط بر علوم مدیریت باز هم با مشکلات زیادی دست ‌به‌گریبان بودند.