یکی از اساسی ترین و حتی مهمترین قدم های رسیدن به موفقیت

پذیرفتن 100 درصد مسئولیت زندگی

بسیاری از افراد و سایت ها و شبکه های اجتماعی حتی سایت خود ما و شبکه های اجتماعی سنیکا مرکز مشاوره کسب و کار در اصفهان در مورد رسیدن به موفقیت صحبت میکنند و راه کارهای زیادی را برای رسیدن به موفقیت معرفی میکنند ولی اگر یک نفر سوال بپرسد که مهمترین قدم اساسی برای رسیدن به موفقیت چیست؟ به نظر شما چه جوابی باید به وی داد؟ آیا از بین این همه راهکار و تجربه میتوان یکی را به عنوان اساسی ترین و مهمترین و شاید اولین پله رسیدن به موفقیت میتوان انتخاب کرد؟ در این مقاله سعی بر این است که آن قدم اساسی را معرفی کنیم و کمی در مورد آن صحبت کنیم .

پذیرفتن تمام کمال مسئولیت اتفاقات زندگی

بسیار شنیده ایم که افرادی که ناموفق هستند همواره محل زندگی، پدر یا مادر، معلمان، دوستان، کارفرما یا شرایط اقتصادی و .. را مسئول ناموفق بودن خودشان می دانند و این درحالی است که به نظر من سنا غیور مسئول آموزش بیزینس کوچینگ در اصفهان و مشاور کسب و کار کسی که بنیان گذار حس خوب در کسب و کار در ایران اولین و مهمترین قدم رسیدن به موفقیت مسئولیت پذیری نسبت به تمام اتفاقات زندگی است. شاید شنیدنش سخت باشد چرا که این فکر به ذهن خطور کند که سیاست های مملکت ، خانواده ای که در آن بدنیا آمده ایم، نرخ ارز، سیاستهای اقتصادی و … اینها که دیگر در حیطه مسئولیت ما نیست؟ پاسخ به این سوال خیلی ساده است.

چرا 100 درصد مسئولیت را باید بپذیریم؟

اگر یک فردی از لحاظ ذهنی 100 درصد مسئولیت اتفاقات زندگی خود را بپذیرد، دقیقا در آن زمان است که مسیر رشد و تغییرات مثبت برای وی شروع میشود. چرا که با این تفکر فرد میپذیرد که رقم زدن آینده در اختیار خودش است و به همین دلیل تمام تفکرات، برنامه ریزی ها و اقداماتش در مسیر تغییرات مثبت خواهد بود و با این نوع تفکر بلاشک به موفقیت دست خواهد یافت. این در حالی است که اگر فرد درصدی را به عوامل بیرونی نسبت دهد ممکن است در طول مسیر لغزش ایجاد شود به طور کلی چنین فردی بهانه هایی برای موفق نشدن و تلاش نکردن و برنامه ریزی نکردن دارد.

پیدا کردن نقش خودمان در اشتباهات

در طی مسیر رشد اشکالاتی به وجود می آید. کسی که 100 درصد مسئولیت را پذیرفته باشد تمام تلاش خود را میکند که مسئولیت خودش را در آن اتفاق یا اشتباه پیدا کند حتی اگر یک درصد باشد و به این ترتیب از ان اتفاق درس میگیرد و برای اقدامات بعدی با تجربه تر و پخته تر عمل خواهد کرد. بالعکس اگر کسی عوامل بیرونی را موثر بداند دنبال مقصر میگردد و هیچگاه از آن اتفاق یا اشتباه درس مناسبی نمیگیرد. ضمنا برای آینده تلاش خاصی نمیکند یا اگر تلاش کند اقدامات درست را نمیتواند پیدا کند و شکست میخورد.

اگر قرار بود شرایط بیرونی مثل محل تولد، خانواده، سیاست های اقتصادی مملکت، نرخ ارز و غیره و غیره تاثیر به سزایی داشته باشند در یک کشوری مثل ایران یا افغانستان هیچ انسانی موفقی وجود نداشت یا نفرات اول کنکور هرگز از خانواده های فقیر و بی بضاعت نبودند و این در حالی است که همه اینها وجود دارد. البته به هیچ عنوان نمیخواهیم به این مساله غیر واقع گرایانه بنگریم همانطور که همواره تاکید کردیم زندگی ما نحوه نگاه ما به اتفاقات آن است برای همین است که انسانها مختلف در مواجه با اتفاقات مشابه عکس العمل های متفاوتی نشان میدهند و طبعا نتایج متفاوتی نیز دریافت میکنند. اما این مهم است که در ذهن خود هیچگونه مسئولیتی را بر عهده انسانهای دیگر یا چیزهای دیگر نیندازیم در این صورت است که مسیر رشد و موفقیت استارت میخورد. حال اگر بخواهیم کمی واقعگرایانه تر به مساله بپردازیم باید مساله تمرکز را مطرح کنیم.

بحث بحث تمرکز است

برای اینکه واقع بینانه به موضوع این مقاله نگاه کنیم باید بحث تمرکز را مطرح کنیم. افرادی که 100 درصد مسئولیت زندگی خود را میپذیرند تمرکزشان بر دایره نفوذ خودشان است و اقدامات درست را انجام میدهند تا شرایط را به نفع خود رقم بزنند اما افرادی که 100 درصد مسئولیت زندگی خود را نمیپذیرند تمرکزشان از دایره نفوذ خودشان خارج میشود و بر عوامل خارجی می افتد و به این ترتیب نمیتوانند بهترین اقدامات را در مسیر موفقیت یا حل مسائل پیش گیرند.

دایره نفوذ چیست؟

آنتنی رابیز بر اساس فلسفه رواقیون میگوید که ما باید تقسیم بندی کنیم ببینیم چه چیزهایی در دایره نفوذ ما قرار دارد و چه چیز هایی خارج از آن است، مواردی که خارج از دایره نفوذمان است را بپذیریم به این مفهوم که تمرکزمان را از روی آنها برداریم و سعی در تغییر مواردی کنیم که در دایره نفود ما هست. برای تغییر آنها تفکر، برنامه ریزی و اقدامات عملی انجام دهیم. یک مثال از مشاوره ی کسب و کار آنلاینی که چند روز پیش داشتم به این موضوع کمک میکند. یک شرکت وارد کنند عینک دائما نگران بالا رفتن نرخ ارز بود و برای مشاوره مراجعه کردند.

وقتی که صبحت از دایره نفود شد به آنها گفتم که بالا رفتن و پایین رفتن آن در دایره نفوذ ما نیست اما اینکه بتوانیم استراتژی های مناسبی برنامه ریزی کنیم کاملا در دایره نفوذ ماست.

بر همین اساس دو استراتژی اساسی خروجی آن جلسه مشاوره شد اول اینکه به هیچ عنوان بدهی ارزی نداشته باشند به این مفهوم که در اقدام اول تمام بدهی ارزی خود را تسویه کنند و در گام دوم برای خرید جنس حتما ریال پرداخت کنند ارز بخرند و نقدی خرید کنند خرید نسیه ارزی ممنوع. استراتژی دوم این بودکه همواره برای نرخ ارز سه سناریو داشته باشند و بر اساس آن خرید و فروش انجام دهند سناریو اول ثابت ماندن نرخ ارز، سناریوی دوم بالارفتن و سوم پایین آمدن. با این ترتیب تمرکز ما از خارج برداشته شد و بر دایره نفوذ خودمان افتاد.

کلام آخر

برای جمع بندی فقط میتوان گفت که اگر کسی بخواهد پیشرفت کند باید مسئولیت 100 اتفاقات زندگی خود را بپذیرد، تمرکزش را از مواردی که در دایره نفوذش نیست برداشته و تماما بر مواردی بگذارد که در دایره نفود خودش است.