یکی از تفاوت‌های اساسی انسان‌های موفق با انسان‌های معمولی در نحوه کنترل ورودی‌های ذهنشان است همانطور که در تحقیقات دکتر یووال نوح هراری خوانده‌ایم. امروزه انسان تحت تاثیر هوش‌های مصنوعی می‌باشد. به این ترتیب که کافی است شما یک اکانت یوتیوب نصب کنید و شروع کنید در آن کلیپ های مورد علاقه خود را دنبال کردن، بعد از گذشت یک هفته هر کلیپی که به شما پیشنهاد میشود یا در صف قرار میگیرد غیر ممکن است که مورد علاقه شما نباشد، حتی تبلیغات بازرگانی که خواهید دید بر اساس علاقه شما خواهد بود.

ورودی های ذهن چیستند؟

قبل از هر چیز باید بدانیم که به چیزی ورودی ذهن گفته میشود. به طور کلی هر آنچه که میبینیم، میشنویم، می خوانیم، راجع به آن فکر میکنیم یا راجع به آن صحبت میکنیم ، ورودی ذهن ماست. ما تاکنون فکر میکردیم که خودمان تعیین میکنیم چه چیزی ببینیم یا بشنویم اما این یک اشتباه بزرگ است در اصل رسانه ها هستند که همواره ورودی های ذهن بشر را کنترل میکنند.

آیا فقط شبکه های اجتماعی از طریق هوش مصنوعی ما را کنترل می کنند؟

خبر بد این است که از زمانی که رسانه ها ظهور کرده اند وسیله ای شده اند برای کنترل اذهان عمومی. چه زمانی که فقط روزنامه وجود داشت و چه امروز که تلویزیون، رادیو، ماهواره، اینترنت، شبکه های اجتماعی ، اخبار ، هوش مصنوعی و غیره وجود دارند. تمام تلاش اینها این است که ورودی های ذهن بشر را کنترل کنند. بعضی با قصد و غرض سیاسی و بعضی با قصد و غرض اقتصادی و برخی با هر دو هدف این کار را انجام میدهند.

یک نفر را در نظر بگیرید که عاشق اخبار دیدن است، این فرد از صبح که تلویزیون یا رادیو را روشن میکند و اخبار گوش میدهد آن چیزی را میشنود که آن شبکه رسانه ای دوست دارد به ذهن مخاطبینش القا کند. رسانه ها قدرت آن را دارند که یک خبر کوچک را آنقدر بزرگ جلوه دهند که ضربان قلب ما را بالا ببرند یا حتی انسانهایی را تا مرز سکته ناراحت و یا عصبانی کنند و به همین ترتیب قدرت دارند که یک خبر بسیار مهم و سرنوشت ساز را بی اهمیت جلوه دهند. در مورد کرونا قبل از شیوع آن دیدم که بسیاری از شبکه های خبری سعی میکردند که این موضوع را دروغ و یا بی اهمیت جلوه دهند چرا که شیوع این بیماری به نفع آنها نبود.

چگونه ورودی ذهنمان را کنترل کنیم؟

آیا میتوانیم ورودی ذهن خود را کنترل کنیم؟

مرحله اول: آگاهی از این است که چه چیزی در حال وارد شدن به ذهن ما است : جالب است که بدانید اصولا ما اصلا متوجه نیستیم که چه ورودی هایی به ذهن ما در حال وارد شدن هستند. وقتی که این مقاله را بخوانید این مرحله برای شما احتمالا اتفاق می افتد و شما از خود میپرسید براستی چه چیزی در حال وارد شدن به ذهن من است. اغلب اوقات از احساساتمان میتوانیم بفهمیم که چه چیزی در حال وارد شدن به ذهن ماست وقتی احساس بدی دارید مطمئن باشید یک ناخواسته در حال وارد شدن به ذهن شماست.

کاری که ما باید بکنیم این است که در لحظه از خود بپرسیم آیا این اخباری که دارم گوش میدهم یا این فیلمی که در حال دیدن آن هستم یا صحبتی که در حال انجام آن هستم برای من نفعی دارد؟ آیا جزو خواسته های من است یا ناخواسته های من ؟
مرحله دوم پس از آگاهی : در این مرحله باید آگاهانه تمرکزمان را روی خواسته های خود بگذاریم چگونه؟ با فکر کردن، حرف زدن، مطالعه کردن و گوش دادن در مورد آنچه که میخواهیم.

این مرحله باید آگاهانه انجام شود. وقتی یک رمان میخوانیم که پر از دسیسه، قتل و غارت است و بعد از خواندن آن احساس نا امیدی میکنیم باید آن را کنار بگذاریم و یک کتاب راجع به امیدواری، کسب موفقیت یا هر چیزی که به ما احساس خوبی میدهد بخوانیم. در مورد چیزی که در حال صحبت با دوستان یا فامیلمان هستیم هم همینطور است. در مورد فیلم یا اخباری که در حال دیدن آن هستیم هم همین اتفاق باید بیفتد. نکته قابل توجه این است که آیا میدانیم چه میخواهیم؟ براستی خواسته های شما چه چیز هایی هستند؟

وقتی به این مرحله می رسیم بالای 80 درصد از انسان ها واقعا خودشان هم نمیدانند چه میخواهند و به گفته آنتونی رابیز فقط سه درصد از انسانها هستند که اهداف مشخص نوشته شده دارند. پس شاید برای اینکه بتوانیم ورودی های ذهنمان را کنترل کنیم و بر چیزهایی که میخواهیم، بگذاریم در مرحله اول باید بدانیم که دقیقا چه چیز، یا چه چیزهایی را میخواهیم. آرزوهای ما، نیازهای ما، خواسته های ما، ارزشهای ما، ماموریت ما، اهداف ما در زندگی چیست؟ آیا اینها اصلا باهم فرقی دارند؟ اگر فرق دارند آن چیست؟ در دوره هدف گذاری مقدماتی به صورت آنلاین تفاوت بین این ها را توضیح داده ایم. شما میتوانیم آنها را طبقه بندی کنید و نهایتا بر اساس ماموریت و ارزشهایی که در زندگی شما اولویت دارد انتخاب کنید که چه کتابهایی بخوانید، چه فیلمهایی ببنید، راجع به چه چیز هایی فکر و تجسم کنید، راجع به چه چیزهایی بنویسید و راجع به چه چیزهایی صحبت کنید.

نتیجه گیری

بر اساس مطالب فوق ابتدا هر فرد باید بر اساس نیازها، خواسته ها و ارزشهایی که در مسیر ماموریت زندگی اش قرار دارند، اهدافی تعیین کند. بعد از تعیین اهداف باید از این نکته آگاهی کسب کند که چه چیزهایی در حال وارد شدن به ذهن و زندگی اش هستند. بعد از اینکه به این آگاهی رسید برنامه ریزی کند که از این به بعد چه چیزهایی بخواند یا بشنود یا بنویسد یا راجع به چه چیزهایی حرف بزند. اگر این کار را انجام ندهیم رسانه ها تعیین میکنند که ما چه چیزی ببینیم راجع به چه چیز صحبت کنیم. چه احساسی داشته باشیم و حتی چگونه کسب و کار و زندگی خود را مدیریت کنیم.

در تمام جلسات مشاوره کسب و کار یا دوره تخصصی کوچینگ کسب و کار در اصفهان به صورت آنلاین یا حضوری این مطلب واضح است که اغلب مدیران و صاحبان کسب و کارها به دلیل ورودی هایی که بخصوص از طریق اخبار یا دوستان یا همکاران به دهنشان وارد میشود ناامید و غیرخلاق هستند و دائما ترس از اتفاقات آینده دارند. این نگرانی ها قدرت تصمیم گیری را از آنها گرفته است و نهایتا رشد آنها متوقف شده است.