تعریف ساده از سیاه چاله

برای شروع این مقاله ابتدا باید با مفهوم سیاهچاله در ستاره شناسی آشنا شویم. به همین منظور، سنا غیور ارائه دهنده آموزش مدیریت کسب و کار در اصفهان و دوره تخصصی کوچینگ کسب و کار در اصفهان به زبان ساده حفره های سیاهی در فضا وجود دارند که به دلیل نیروی جاذبه بی نهایت همه چیز را به سمت خود جذب میکنند و دیگر خروجی در کار نیست. حتی نور وقتی داخل سیاهچاله شود دیگر خارج نخواهد شد. حال که مفهوم سیاه چاله را به صورت خیلی ساده مرور کردیم میتوانیم به توضیح سیاه چاله های ذهنی بپردازیم. بر اساس تعریف فوق تا اینجا میتوانیم بگوییم ذهن ما دارای سیاه چاله هایی هست که هر فکری که به ذهن ما میرسد داخل آن سیاهچاله وارد خواهد شد و دیگر خارج نمی شود و به عبارت ساده تر داخل سایه چاله از بین می رود. به نظر شما این سیاهچاله های ذهنی چیستند که اینقدر قدرتمند هستند؟

معرفی شش سیاه چاله ذهنی بسیار قدرتمند

من برای این کار ساخته نشدم یا تفکر اینکه توانایی و استعداد این کار را ندارم

معمولا این نوع تفکر از دیگران به ما منتقل میشوند. کسانی که خیلی قبولشان داریم کافی است یکی از این جملات را از روی دلسوزی به ما بگویند و این موضوع به عنوان یک باور در ضمیر ناخود آگاه ما نهادینه می شود. یکی از اساتید من می گفت: من منتظرم کسی به من بگوید که فلان کار را نمیتوانی انجام دهی، این کافی است که من تمام تلاشم را برای انجام آن کار بکار گیرم و این کار را انجام دهم. توصیه این است اجازه ندهید قضاوت ها و اظهار نظر های دیگران شما را ان پیشرفت باز دارد.

شکست های قبلی مانع از انجام مجدد کارهای مشابه می شود.

یکی از قوی ترین سیاه چاله ها ترس از شکست است. معمولا ترس از شکست به واسطه شکست های قبلی قوی و قوی تر میشود. از انجایی که ما عادت داریم همواره از شکست های خود به بدی یاد میکنیم و خودمان را به خاطر آنها سرزنش میکنیم این حس در ما نهادینه میشود که نمیتوانیم کارهای مشابه را انجام دهیم و یا اگر آنها را انجام دهیم ممکن است تجربه تلخ شکست قبلی را تجربه کنیم برای همین از انجام یا شروع کار جدید منصرف میشویم.

توصیه این است که یک قلم و کاغذ برداریم و تجربیاتی که از شکست های قبلی کسب کردیم را بنویسیم و البته هربار که شکستی را تجربه میکنیم آن را تبدیل کنیم به یک کلاس آموزشی برای خودمان و سعی کنیم نکات طلایی که از آن شکست فرا گرفته ایم را یادداشت کنیم و برای اقدامات بعدی از آن تجربیات نهایت استفاده راببریم.

بقیه چی فکر می کنند

نگران حرف مردم بودن یکی از سیاه چاله های ذهنی است که بسیار قدرتمند جلوی اقدامات آینده را میگیرد. جالب است که بدانید تقریبا تمامی انسانها این نگرانی را دارند ولی قدرت آن برای افراد مختلف متفاوت است. هرچه قدرت حرف مردم در ذهن انسان کمتر باشد احتمال دستیابی به موفقیت بالاتر می رود. یکی از افرادی که در این زمینه اسطوره بود آلبرت انیشتین بود. در هیچ حالتی اصلا برایش مهم نبود که دیگران در مورد وی چه فکری میکنند حتی اگر آن فرد رئیس جمهور آمریکا بود.

ترس از نه شنیدن

یکی دیگر از سیاه چاله های ذهنی ترس از نه شنیدن است. بسیاری از اوقات برای اینکه یک موفعیت را بدست آوریم یا یک کار جدید را شروع کنیم، نیازمند آن است که در ابتدای راه از دیگران درخواستهایی داشته باشیم و در اغلب موارد افرادی که این ترس را دارند از خیر انجام آن کار خواهند گذشت. توصیه این است که از درخواست های کوچک شروع کنیم و خودمان را به نه شنیدن عادت بدهیم هرجه نه شنیدن برای ما ساده تر شود راحتتر درخواستهای خود را مطرح خواهیم کرد و احتمال موفقیت ما در انجام امور بسیار بالا خواهد رفت.

هنوز وقت هست بهانه بسیار رایج برای تعویق انداختن کارها

طبق قانون پارکینگسون کارها همانقدر طول میکشند که برای آنها زمان در نظر بگیریم. بارها و بارها در زندگی خود تجربه کرده ایم که برای یک کاری یک هفته زمان داشته ایم ولی نهایتا شب آخر همه آن کار را انجام داده ایم. از آنجایی که ناخودآگاه ما این قانون را میشناسد همیشه برای شروع کارها به ما القا میکند که وقت هست. در صورتی که باید عادت کنیم به انجام کارها در اولین فرصت ممکن تا بتوانیم از دیگران جلو تر باشیم.

تمرکز روی چگونه

دهن ما عادت دارد که وقتی با یک کار جدید مواجه می شود اول موانع و مشکلات را بررسی میکند و طبعا وقتی در میانه تفکرات به موانعی بر خورد میکند به این نتیجه میرسد که اصلا آن کار را شروع نکند. در ابتدای راه تمام موانع را تجسم میکند و این پیام را برای ما ارسال میکند که این کار غیر ممکن است، این کار سخت است، این موانع را دارد و رد شدن از این موانع بسیار مشکل است. راه کار مقابله با این سیاهچاله آخر تمرکز روی چرایی انجام کارهاست. این مطلب را در یک مقاله جداگانه با عنوان “لزوم عملگرایی در دوران تحول کسب و کارها” به طور کامل بررسی کرده ایم- تمرکز روی چرایی به انسان انگیزه میدهد و این انگیزه هرچه قوی تر باشد باعث میشود راحتتر بر موانع غلبه کنیم. در کنار تمرکز بر چرایی به جای چگونگی یک مهارت دیگر در انجام کارها تفکیک کارها به گامهای کوچکتر است . وقتی کار را به گامهار کوچک تقسیم کنیم ذهن ما راحتتر آن را میپذیرد. راحتتر اقدامات اولیه را شروع میکنیم و در طول مسیر راهکارها خودشان را به ما نشان خواهند داد.

مثالی که در این خصوص میتوان زد این است که فرض کنید قرار است در طی شب با خودروی شخصی مسیر اصفهان به تهران را طی کنید. تمرکز روی چگونگی کار مثل این است که انتظار داشته باشیم از همین اصفهان بتوانیم تا انتهای مسیر را ببینیم و تمام چالش های آن را حل کنیم و بعد راه بیفتیم که در این صورت هرگز این سفر شروع نخواهد شد. اما اگر چراغهای ماشین را روشن کنیم و راه بیفتتیم چراغها صد متر اول را روشن خواهند کرد و بعد از آن صد متر بعدی و به همین ترتیب تا تهران میتوانیم پیش برویم بدیهیست که در طی مسیر در برخی از این صد متر ها ممکن است چالشهایی پیش بیاید که آنها را حل میکنیم و به مسیر خود ادامه میدهیم.

نتیجه گیری

اکنون که با شش سیاهچاله ذهنی آشنا شدید، قطعا برای شما جالب است که برخی از اینها را بارها و بارها در زندگی خود تجربه نموده اید. قدر مسلم این است که همه این سیاهچاله ها در یک فرد موجود نیست هر فردی ممکن است یکی یا دوتا از اینها را تجربه کرده باشد لازم است که شما با تمرکز بر تجربیات گذشته خود در مورد به تعویق انداختن کارها تمرکز کرده و سیاهچاله یا سیاهچاله های ذهنی خود را بشناسید. بعد از شناسایی سیاهچاله ذهنی خود با توجه به راهکارهای مختصر ارائه شده در این مقاله یا تحقیقات در منابع دیگر سعی در رفع سیاه چاله ذهنی خود نمایید.